به نام او و برای طُ
رنگِ غم، غالب-الوان است منطقن در این تاریکی؛ از عجایب در اینجا و اکنون گروهِ رنگرزاناند که در این تاریکستان با جمعیتی کور کسب کارشان سکه است و پررونق؛ حیرتا!!!!! بر این رواجِ شکوهمند. رنگفروشانِ شهرِ کوران و خریدارانِ این تاریکستان. هیچ را به گزاف میفروشند این دلالانِ آخرالزمانی لیک عجب از خریدارانِ هیچند، هیچخران فروغ بازارِ هیچفروشانند و هر دو راضی؛ و بدین سان غم از اینجا و اکنون چنان شُره مینماید که ابرهای پرباران در ایامِ پیش از اکنون میباریدند.
همین که طُ میدانی تمام اوضاع از نبودِ نورِ توست کافیست، و من …
و این داستان ادامه دارد … با من بمانید.
آنِ 26