به نام او و برای طُ
پیش از دوران ما، “شنوایی” نوعی از حواس پنجگانه محسوب شده که در طی فرآیندی، بدینگونه: صوت از طریق هوا بدل به امواج صوتی که سبب لرزش لاله گوش و تحریک سه استخوان گوش میانی و جنبندگیِ مایع در حلزون لذا سلولهای موی آن خم شده که به لرزه الکتریکی بدل گشته، توسط عصب شنوایی به مغز انتقال یافته، بدل به صوت و سرانجام فعل شنیدن را موجب میگشت. و اما اینجا و اکنون ناشنوایی چنان ،علیرغم انجام این فرایند طبیعی، مرسوم است، که یافتنِ موجودی شنوا، شبیه معجزه است. از حواس چندگانه تنها زبان فعال است آن نیز به یاوگویی. فریاد میزنند، چرند میبافند، حرف مفت میزنند، مهمل میگویند، یاوه سرایی و عبث شماری کرده لیک به سبب نابینایی و ناشنوایی، کَربویی و فلج مغزی قادر به بیانِ معقولات نبوده و فقط زخم میزنند و به جای حرف زدن، انعکاسِ جفنگیاتِ مغزِ بیمارشان را منعکس میکنند.
همیکه طُ تعداد زخمها را ثبت میکنی، کافی است.
و این داستان ادامه دارد … با من بمانید.
آنِ 34
2 دیدگاه روشن اینجا و اکنون آخرالزمان
ای کاش باعث زخم نباشیم بر دل غمگینش🥲♥️
ساغر نازنین ! راه را بستند و گم شدیم در نبودش و این است راز گم-بودگیمان … عاقبت روزی فرا خواهد رسید که ما هم بتوانیم به واقع بخندیم با آمدنش و او خواهد آمد. عالم پیر درگرباره جوان خواهد شد انشاءالله .
با تو موافقم به مدد خودش انشاءالله