به نام او و برای طُ
“عصر-دانندگان” شگفتا !! جای گذشتگان سبز، چقدر دیدنی است. تکبر، زادهی وهم و نابینایی مهلک-جنگافزاری مخوفست دستاوردِ آن …
ترکیبِ موجودات به انضمام توهم، رنگ و دودِ دورانی است بخارآلود. بوی ناخوشِ ابهام، روزمرگی را متداول جلوه داده و زمان را هبط مینماید بر مایانی تنها …
مرگ، عادتِ روزینهی عصردانندگان است همچون هوایی که نیست اما لازم است بر نوعِ بودنِ ما . نسلی از موجوداتِ غریبآشنا که قوای بینایی دارند و نابینایند، قوای شنوایی دارند و ناشنوایند، توانایی تکلم دارند و گنگند …
همین که تنها طُ مرا خط به خط میخوانی کافیست، و من …
و این داستان ادامه دارد … با من بمانید.
آنِ 6