به نام او برای طُ
درد به انضمام “بی”و علاج، زخمیست ابدی. ناسوری چکانشِ خون-مرگیِ غم را چارهایی نیست جز بیچارگی. به هنگامهی ایامِ این دل-مرگی حملهی گرگ-شغال-کفتاری به ظاهر آشنا و به ذات غریب؛ آن هم به نامردی از پشت، تشدید زوالست و چاه-دانِ آهایی که تا ابد بند نمیآید و میسوزاند. نیش-جانِ ژرفی به بمبارانِ افتراء، بهتان، دروغ، بیشرفی، خودخواهی، دَرَندگی، توحش، ددمنشی و سبعوارگی که بیرحمانه پارهپاره میکند در آشکارگی و در خفا میگرید.
نفرینِ ابدی بر تمامی دَرَندگانِ ددمنشِ انساننما.
همین که تو شاهد ماجرا هستی و شاهد چکههای خونبارشِ تمامی موجوداتِ دَریدهشده، کافیست.
این داستان ادامه دارد، با من بمانید…
آنِ 63