به نام او و برای طُ
سیرک در اقصی نقاط اینجا و اکنون، خون-خندیست در ظلمت بر حذف نور. نورگریزان کمر بر خاموشی تلاءلو بستند چون دیگر افعال کُمیکشان. حرف حرف حرف و ایکاش هزینهایی مقرر بگردد بر این همه هرزهدرازی؛ تا مزخرفی به نام قانون نگردد و نفرین بر آنان که بدل مینمایند هرزهذهنیهای خود را به داعیهایی بسیار عظیمتر از گندهگوزیهای بیمارگونشان به بر چسبی به نام مقدس عدالت. حاصل هیچ هیچ است و حاصل ادعای بیاساس این نافهمانِ توهمزده، میشود باد روده.
همین که طُ معنای عدالت میدانی، کافیست و من …
و این داستان ادامه دارد … با من بمانید.
آنِ 24