ین‌جا و اکنون آخرالزمان

به نام او و برای طُ

سیاه چاله را چه جای نگاه!! که حاصل تاریکی، و زمان را چه جای گذار!! که حاصل ساعت 00:00 است . روزی چنین نحس، یادی چنین خاموش بهِ که فراموش باد. نفرین بر تمامی پرده‌ها که سوغات‌شان کوری و غم ثمرشان‌ست. انفصالِ از خود عینِ بودن است در هنگامه‌ی آگاهی و بینایی. کاش می‌دانستند خود-داناپندارانِ پرده‌نشین. دانایی را نور می‌سزاید و پرده موجبِ زایش نابینایی‌ست؛ اگر سایه‌ها بُگذارند.

همین که نور طُ هست کافی‌ست و من …

 و این داستان ادامه دارد … با من بمانید

آنِ 32

دیدگاه خود را بنویسید:

آدرس ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد.

error: Content is protected !!